به طور کلی توانایی ذهنی برای انتخاب رشته ضرورت تام دارد. اگر فرد کم هوش رشته ای را برگزیند که گذراندن آن به هوش توایی بسیار زیاد نیاز دارد ، دچار مشقت های خواهد شد. از سوی دیگر ، چون افراد باهوش از انجام کار های ساده ایی که به ساخت های هوشی پیچیده نیازمند نیست ، زود خسته می شوند ، نباید رشته های ساده را انتخاب کنند.
پاره ای دانش آموزان ، از نظر هوشی قدرت ورود به دانشگاه را ندارند. فشار زیاد به این افراد نه تنها توفیقی در پی نخواهد داشت ، بلکه موجب بر هم خوردن تعادل روحی ، از دست رفتن اعتماد به نفس و گوشه گیری آنان خواهد شد. آری ، در برخی مواقع ، با اینکه فرد استعداد و هوش کافی ندارد ، با خواست و ارا دۀ خود ، نه با اجبار دیگران ، در تحصیل موفق می شود؛ ولی این موقعیت فراگیر نیست و نمی توان آن را به همۀ افراد توصیه کرد.
گفتنی است ، بیشتر افرادی که در کنکور دانشگاه ها و موسسات علمی پذیرفته می شوند ، یا موفق به اخذ دیپلم با نمرات نسبتا متوسط می شوند ، از ضریب هوشی نسبتاً کافی برای تحصیل برخوردارند. نکتۀ دیگر اینکه هوشمندی انسان متناسب با سنین خاصی رو به کمال یا کاستی می گذارد؛ یعنی رشد هوش تا هجده سالگی در نوسان است.
از روایتی نیز چنین بر می آید که رفتار های فرد تا پیش از هجده سالگی کیفیت ثابتی ندارند ، و گاه هوشمندانه اند و گاه غیر هوشمندانه؛ اما از این سن به بعد ، به تدریج ثبات نسبی میابند؛ از این رو ، اگر پس از این سن یک بار تست هوش داده و از سطح مطلوبی برخوردار بوده اید ، به هما بسنده کنید و نمرۀ هوش خود و دیگر مولفه های آن تست را در انتخاب رشته در نظر بگیرید.
آنچه در این مرحله از انتخاب اهمیت دارد ، تصمیم گیری بر اساس نمرۀ تست هوشاست. برای مثال ، کسی که ضریب هوشی پایینی دارد ، در رشته هایی مانند فلسفه و ریاضی موفق نخواهد شد.